اگر موعظه، ارشاد، هشدار، قهر و سکوت نتیجه ندهد، مسلمانِ متعهّد، موظّف است که در اجتماع به طور علنی فریاد برآورد ضدّ بی عدالتی قیام کند.
 

ویژگی های تبلیغی حضرت فاطمه (علیها السلام)

1- خشم مقدّس
انسان مسلمان وقتی نتواند با موعظه و گفت وگو، گنهکاران را از راه انحرافی بازدارد، با قهر و سکوت خود، به مبارزه می پردازد. این شیوه، حتّی در مسایل تربیتی نیز مؤثّر است. حضرت زهرا(ع) در عرصة نهی از منکر، از این روش بازدارنده نیز بهره می گرفت. ایشان بعد از رحلت پدر بزرگوارش، با انواع ناملایمات و گرفتاری ها روبه رو شد. همچنین شاهد هجوم ناجوانمردان، به خانه اش بود. اهانت به علی(ع)، سیاست های غیراسلامی اهل سقیفه، بی تفاوت بودن مردم و ده ها نمونة دیگر، از جمله کارهای ناپسند و زشت عدّه ای هواپرست و خودخواه بعد از وفات پیامبر(ص) بود.

فاطمة زهرا(ع) برای مقابله با این اعمال ناروا، به مبارزه منفی روی آورد و ناراحتی خود را با قهر و سکوت ابراز داشت و خطاب به خلیفة اول فرمود: «وَ اللَّهِ لَا أُکلِّمُک أَبَداً وَ اللَّهِ لَأَدْعُوَنَّ اللَّهَ عَلَیک فِی کلِّ صَلَاةٍ؛ به خدا قسم هرگز با تو سخن نخواهم گفت. به خدا سوگند در نمازهایم تو را نفرین خواهم کرد.» زمانی که آن حضرت(ع) در آستانة شهادت قرار گرفت و خلیفة اوّل و دوم برای دلجویی، به عیادت حضرت فاطمه(ع) آمدند و به جهت اعمال غیر اسلامی و جابرانة خود عذر خواهی کردند. آن حضرت، نهایت اعتراض خود را با قهر و سکوت ابراز داشت و به آنان فرمود: «وَ اللَّهِ لَا أُکلِّمُکمَا مِنْ رَأْسِی کلِمَةً حَتَّی أَلْقَی رَبِّی فَأَشْکوَکمَا إِلَیهِ بِمَا صَنَعْتُمَا بِهِ وَ بِی وَ ارْتَکبْتُمَا مِنِّی؛ به خدا سوگند بعد از این با شما دو نفر حتّی یک کلمه نیز سخن نخواهم گفت تا اینکه خداوند را ملاقات کنم و از شما دو نفر نزد خداوند شکایت خواهم کرد که چگونه با خدا و دین او و با من رفتار کردید و چه اعمال زشتی را مرتکب شدید.»

وصیت نامة حضرت فاطمه(ع) یکی دیگر از نشانه های مبارزۀ منفی و استفاده از شیوۀ قهر و سکوت در مقابل رفتارهای منکر و خلاف شرع است. آن حضرت به امیرمؤمنان علی(ع) وصیت کرد که: «أُوصِیک أَنْ لَا یشْهَدَ أَحَدٌ جِنَازَتِی مِنْ هَؤُلَاءِ الَّذِین ظلَمُونِی وَ أَخذُوا حَقِّی فَإِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ لَا تَتْرُک أَنْ یصَلِّیَ علَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لَا مِنْ أَتْبَاعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی اللَّیلِ إِذَا هَدَأَتِ الْعُیونُ وَ نَامَتِ الْأَبْصَارُ؛ به تو وصیت می کنم که در تشییع جنازة من هیچ یک از کسانی که به من ستم روا داشتند و حقّم را غصب کردند، شرکت نکنند؛ زیرا آنان دشمن من و دشمن رسول خدا(ص) هستند. هرگز اجازه نده که فردی از آنان و پیروان شان بر من نماز بگزارد. مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشم ها آرام گرفته و دیده ها به خواب فرو رفته است.»
 
2- بیدارگر گمراهان
برای جلوگیری از فساد و بی بندوباری و کارهای زشت و ناپسند، باید به اهل خلاف هشدار داد و از فرجام کار زشت شان برحذر داشت؛ حتی باید آنان را با تهدید و نفرین به سوی حق، متمایل ساخت. این شیوة نهی از منکر، در سیرة حضرت زهرا (ع) نیز مشاهده می شود. حضرت فاطمه (ع) به مردمی که از معیار حق، یعنی علی(ع) فاصله گرفتند و به اهل باطل گراییدند، هشدار می دهد و خطاب به زنان مهاجر و انصار می فرماید: «به خدا سوگند اگر (مردان شما) پای در میان می نهادند و علی(ع) را در کاری که پیامبر(ص) به عهدة او نهاد، یاری می کردند، او آنان را به راه راست می برد و حقّ هر یک را به او می سپرد؛ چنان که کسی زیانی نبیند و هر کسی، میوة آنچه کشته است، بچیند.... علی(ع) همواره در پنهان و آشکار، نصیحت کننده و خیرخواه مردم بود و اگر به خلافت می رسید، از اموال بیت المال برای خود ذخیره نمی کرد و از ثروت دنیا جز به اندازة نیاز برنمی داشت؛ به اندازة آب اندکی که عطش را فرونشاند و طعام مختصری که گرسنگی را رفع کند. اگر مردم، حق را به امام واقعی می سپردند، درهای رحمت از آسمان و زمین به روی آنان گشوده می شد.

امّا دروغ گفتند و به زودی به کیفر دروغ شان عذاب خواهند شد.... شگفتا! چه دوستان دروغین و سرپرستان نااهلی را انتخاب کردند! و چه زشت است، سرانجام ستمکاران که جایگاه بدی برگزیدند!.... امّا به جان خودم سوگند، نطفة فساد بسته شد. باید فرجام زشت فساد را در جامعة اسلامی انتظار کشید. مسلمانان آینده، خواهند فهمید که سرانجام اعمال مسلمانان صدر اسلام، چه بوده است. مطمئن باشید شمشیرهای کشیده و حمله ها و تهاجمات پی در پی، به هم ریخته شدن امور اجتماعی مسلمانان و استبداد و حکومت دیکتاتوری ستمگران، شما را فرا خواهد گرفت. آنان جمع شما را با شمشیرهای خود درو می کنند. پس حسرت و اندوه بر شما! کارتان به کجا خواهد انجامید. دریغا که دیده حقیقت بین ندارید و ما هم نمی توانیم شما را به کاری که کراهت دارید، ملزم کنیم.»
 
3- صراحت در گفتار
اگر موعظه، ارشاد، هشدار، قهر و سکوت نتیجه ندهد، مسلمانِ متعهّد، موظّف است که در اجتماع به طور علنی فریاد برآورد و بر ضدّ زشتی، بی عدالتی و منکرات قیام کند. شیخ طوسی(ره) می گوید: «نهی از منکر، یک امر الهی و واجب کفایی است و برحسب مراتب و زمینه ها، احکام مختلفی دارد. وقتی که تبلیغ، دعوت و موعظه، مؤثّر واقع نشد، باید راه های قوی تری را برای پیشگیری آن انتخاب کرد. افشاگری، تهدید، تخویف [ترساندن] و حتّی برخورد فیزیکی نیز لازم است تا اینکه منکرات از جامعه حذف شود. البّته برخورد مستقیم باید با اجازة حاکم و والی صورت گیرد.»

حضرت فاطمه(ع) در عمل به مراحل مختلف نهی از منکر، هرگاه که احساس می کرد گفت وگو، موعظه و ارشاد تأثیر ندارد، به افشاگری می پرداخت. او در مقابل اعمال زشت حاکمان زمان که حقوق وی را غصب کرده و مرتکب اعمال ناپسند شده بودند، وقتی از گفت وگوی رو در رو نتیجه ای نگرفت، در جمع مسلمانان به افشاگری و تظلّم پرداخت و در اجتماع بزرگ مردم مدینه فرمود: «ای مسلمانان! شما را به خدا قسم می دهم، آیا از رسول خدا(ص) شنیده اید که فرمود: فاطمه(ع) پارة تن من است. هر کس او را آزار دهد، مرا آزرده کرده است. خشنودی فاطمه(ع) خشنودی من و خشم او خشم من است. هر کسی فاطمه(ع) را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس او را راضی کند، مرا راضی کرده است.»

گفتند: آری، این سخنان را از پیامبر(ص) شنیده ایم. دراین حال، حضرت زهرا(ع) خطاب به عمر و ابوبکر فرمود: «من، خدا و فرشتگان را گواه می گیرم که شما دو نفر مرا ناراحت کردید و به خشم آوردید و آزارم دادید و هرگز در راه رضایت من گام برنداشتید. اگر رسول خدا(ص) را ملاقات کنم، از شما دو نفر، نزد پدرم شکایت خواهم کرد.»

آن حضرت(ع) همچنین وقتی سکوت و بی اعتنایی مردم را در مقابل تضییع حقوق علی(ع) و اهل بیت پیامبر (ص): مشاهده کرد و از موعظه و ارشاد هم اثری ندید، به افشاگری و سرزنش آنان پرداخت و برای جلوگیری از عمل منکر آنان، برآشفت و با دلی مضطرب و صدایی رسا فریاد برآورد: «ویلکم ما اسرع ماخنتم الله و رسوله فینا اهل بیت وقد اوصاکم رسول الله باتّباعنا و مودّتنا والتمسّک بنا؛ ای مردم! وای بر شما چه زود به خدا و پیامبرش دربارة ما اهل بیت(ع) خیانت کردید؛ درحالی که رسول خدا(ص) شما را به پیروی از ما و دوستی و تمسّک به ما توصیه کرده بود.»

آن حضرت(ع) در سخن دیگری، اعمال ناپسند کسانی که فدک را غصب کرده بودند، نکوهش کرد و فرمود: «فدک، هدیه ای الهی بود که خداوند آن را به پیامبرش(ص) بخشید و رسول گرامی اسلام(ص) آن را برای تأمین زندگی فرزندانم به من سپرد. واگذاری فدک به من و فرزندانم، با حکم و علم خداوند بزرگ و شهادت جبرئیل امین صورت گرفت. پس اگر کسانی آن را با ستم، غصب کرده و وسیلة امرار معاش فرزندانم را قطع کردند، با یاد روز قیامت بر این مصیبت صبر می کنم و به زودی، غاصبان فدک، عذاب الهی را در دوزخ خواهند دید.»
 
4- مظلومیت
با اینکه پیامبر اکرم(ص) فرموده بود: «إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی، مَنْ آذَاها فقَدْ آذَانی، وَ مَنْ غَاظَهَا فَقَدْ غَاظَنِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی؛ فاطمه(ع) پارة تن من است، هر کسی او را آزار دهد، مرا آزار داده است. هر کسی او را خشمگین کند مرا خشمگین ساخته، هر کسی او را خوشحال کند، مرا خوشحال کرده است. ولی علّامه مجلسی(ره) می فرماید: «اَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّکنِ بَاکیةَ الْعینِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ؛ حضرت زهرای اطهر(ع) بعد از فوت پدر بزرگوارش، دائماً سر خود را می بست، جسمش ناتوان بود، قوّت خود را از دست داده بود، چشمانش گریان بود، قلبی سوخته داشت.»

علّامه(ره) در ادامة سخن می فرماید: آن گرامی بعد از فراق پدر بزرگوارش و مصائب وارده، ساعت به ساعت غش می کرد و به حسنین(ع) می فرمود: پدر شما [یعنی جدّ شما] که شما را گرامی می داشت و مرتّب شما را در آغوش می گرفت کجا است؟ کجا است آن جدّ شما که از همة مردم، بیشتر به شما مهربان بود، نمی گذاشت که روی زمین راه بروید، افسوس که هرگز نخواهم دید، جدّ شما در خانة مرا باز کند و شما را به دوش خود بگیرد، درصورتی که دائما این عمل را انجام می داد. سپس حضرت زهرای اطهر (ع) مریض شد و مریضی ایشان چهل شب ادامه پیدا کرد. آن گاه امّ ایمن و اسماء بنت عمیس و حضرت امیر(ع) را خواست و فرمود: احدی از آن افرادی که در حقّ آن بانوی مظلومه، ظلم کرده بودند، در تشییع جنازه اش حاضر نشوند و بر جنازه اش نماز نخوانند.

منبع : مبلغان» بهمن و اسفند 1396 - شماره 224 ؛ پاک نیا تبریزی، عبد الکریم